تنهای شـب

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

تنهای شـب

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

 

 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۱۴
crazy boy

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد. او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار برای او خیلی سخت بود. زیرا تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود.
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد:
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نمی توانم سیب زمینی بکارم و از طرفی من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.
پیرمرد پس از مدتی کوتاه این تلگراف را از پسردریافت کرد:
پدرجان، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن زیرا من آنجا اسلحه پنهان کرده ام.
صبح روز بعد تعدادی از مأموران FBI و افسران پلیس محلی در محل زندگی پیرمرد دیده شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند.

پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند؟
پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام دهم.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۲ ، ۱۶:۴۹
crazy boy

 

میدونی، عزیزترین آدمای زندگیت
موقع جر و بحث، موقع دعوا
نقطه ضعفاتو میکشن به رخت
غیر اینه؟ نیست..
غیر این نیست..
به کسی نگو اگه شبا میخوابی یه چشی هنو
نذار بفهمن چته دیگرون
کجا امنه مثِ سینمون
تخ* نی
تا اون روز که توو قبری
لال بمونی کوه کندی

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۲ ، ۰۸:۱۰
crazy boy